نظامی گنجوی را نمی توان تنها یک شاعر دانست بلکه وی حکیم و متفکری است که در پی ساختن جامعه آرمانی خویش است و در این راه تمامی ابعاد وجودی انسان؛حیات فردی و جمعی وی،تعامل اجتماعی و صفات معنوی اش؛را به تصویر می کشد.منظومه هفت پیکر از نظر ترتیب زمانی، چهارمین منظومه نظامی، بارزترین ترسیم زیبایی زمینی و آمیزه‌ای از جنبه‌های مختلفی است که می توان آن را از منابع ارجمند نمایانگر معماری ایران زمین دانست. نقد این منظومه از دیدگاه ادبی،توسط ادیبان فرهیخته بسیاری صورت گرفته اما کمتر مورد توجه معماران قرار گرفته است.هفت پیکر، شامل هفت داستان روایی است که توسط هفت دختر با هفت نام قابل تعبییر که هریک شخصیتی ویژه و خصوصیاتی متمایز دارند در هفت روز هفته در هفت گنبد که با رنگ‌ها متمایز می‌شوند نقل می‌شوند و از آداب و رسوم روزمره و زندگی افراد متفاوت سخن می‌گویند.بن‌مایه هفت داستان یکی است و در نهایت نظامی تمامی آن‌ها را علی‌رغم برخورداری از شمایل‌های متفاوت به یک سویی می‌برد که نتیجه‌ای اخلاقی برای همگان در بر داشته باشد: نیکی، بر بدی پیروز می‌شود و روشنایی بر تاریکی.

. در داستان گنبد سرخ، بهرام گور در روز سه‌شنبه به گنبد سرخ(که منسوب به مریخ است) وارد می‌شود، نسرین نوش،دختر سرخ روی پادشاه سقلاب با لباس سرخ رنگ به استقبال بهرام می‌آید و قصه‌ای از کشور روس برای وی تعریف می‌کند. داستان از این قرار بود که دختر پادشاه این کشور، دختری زیبا و خردمند است که برای فرار از هجوم خواستگاران بسیار، دستور داد تا دژی بالای کوه بسازند، این دژ به درخواست دختر به‌طوری ساخته شده بود تا کسی نتواند وارد آن شود و در صورت وارد شدن کشته می‌شد و تنها نگهبان دژ می‌توانست راه آن را طی کند و درهای آن ناپیدا بود. دختر چهار شرط برای ازدواج داشت. 1- نیک‌نامی 2- عبور از راه پرخطر دژ 3- یافتن در ورودی پنهان 4- پاسخ به پرسش‌های دختر.

سپس وی تصویری از خود بر روی پارچه ای کشید و دستور داد تا پارچه را بر دروازه ی شهر آویزان کنند. خواستگاری بسیاری در طلب عشق وی، سر خود را از دست دادند تا این که شاهزاده‌ای خردمند که عازم شکار شده بود،با دیدن تصویر وی تصمیم گرفت با دختر ازدواج کند ودر این راه حکمت بیاموزد تا راهگشای وی باشد، وی در طلب تدبیر و حکمت، در شهر حکیمی فرزانه یافت تا بتواند به وی کمک کند.

بعد از آن، شاهزاده خردمند جامه‌ای سرخ در بر کرد و از کوه بالا رفت و تمامی طلسم‌ها را از بین برد. دختر پس از باخبر شدن از وی خواست تا برای پاسخ به سوال‌های وی، به قصر پدرش برود. شاهزاده پس از برداشتن تصویر دختر و دفن کردن کشتگانی که در طلب عشق بانوی حصاری جان خود را از دست داده بودند، به قصر پدر دختر رفت تا مورد آزمون قرار گیرد. پس از آزمونی هوشمندانه که شاهزاده توانست با سربلندی آن را به اتمام برساند، پادشاه جشن بزرگی برای آن‌ها برپا کرد و با یکدیگر ازدواج کردند. در پایان داستان؛نظامی راه را میرود که در شش گنبد دیگر نیز دنبال کرده است؛حکایتی پند آموز و در نهایت پیروزی نیکی و روشنایی و عشق بر زشتی و تاریکی و نفرت.

اولین نکته قابل توجه بستر اجتماعی حکایت است. داستان در زمانی رخ می‌دهدکه طبقات اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردارند و مردم نمی‌توانند بی اذن شاه،طبقه‌ی اجتماعی خود را عوض کنند، اما نظامی داستانی را به تصویر می‌کشد که با ساختار اجتماعی زمانه مغایر است. وی می‌کوشد تا این ساختار اجتماعی را نادیده بگیرد و در تمامی مراحل، آزادگی را تقدیس می‌کند. چنان که گفته شد شاهزاده خانم دانا، در شروطش توجهی به طبقه اجتماعی نمی‌نماید، امری که در آن روزگار بسیار واجد اهمیت بوده است و در عوض توجه وی به نام نیک است.این نادیده گرفتن بستر اجتماعی را می توان تلاش نظامی برای تحول و تکامل جامعه و سعی در بر پا داشتن آرمانشهری آزاد دانست. سپس دژ یا حصاری را می‌بینیم که بنا بر خواسته شاهزاده خانم ساخته می‌شود تا تنها کسی که لایق ازدواج با اوست و می‌تواند چهار شرط را پشت سر بگذارد بتواند از آن عبور کند و این نشانگر مقام و منزلتی است که نظامی برای زنان قائل می‌شود. این حصار زاده می‌شود که شاهزاده خانم را که نماد زنان جامعه است تقدیس کند و دور از دسترس نشان دهد. نظامی در گنبد سرخ از دختری سخن می‌گوید که در زیبا بودن و دانا بودن و حکیم بودن و هنرمند بودن‌اش شکی نیست و لذا باید که غیر قابل دسترس برای همگان باشد تا که همسری در شأن خود بیابد. عدد چهار در این‌جا می‌تواند یادآور جایگاه داستان باشد که حکایت چهارم است (و حتی برخی صاحب‌نظران آن را نمادی از عناصر اربعه می‌دانند). دختر دانا در یکی از چهار شرط از دری صحبت می‌کند که قابل دیدن نیست بلکه قابل شنیدن است و راه شناخت آن به کمک تولید صدا و بازشناسی انعکاس آن در گرداگرد دیوار است. این خصوصیتی که نظامی برای ورودی دژ ذکر می کند و برخی ان را گونه ای آکوستیک اولیه میدانند نشانگر تمایزی با تمامی قلعه ها و دژ های ساخته شده در آن دوره است.

دومین نکته،بررسی فضای شهری گنبد سرخ است. در تعریف شهر،میتوان گفت که مکان های تجمع و زیستگاه های انسانی در مقیاس معین را،می توان شهر نامید.

در گنبد سرخ ،نظامی شهری را معرفی می‌کند کاملا زنده و جامع. وی در آغاز از شهری سخن می‌گوید که پادشاهی عمارت ساز در آن مسکن دارد. پر واضح است که قصر یا عمارت پادشاه نیازمند فضاهایی در مقیاسی قابل توجه است و اصولا، یک حاکم یا پادشاه در مناطقی حکومت می‌کنند که شمار مردم به میزانی باشد که برای اداره خویشتن نیازمند حاکم جهت حل و فصل امور هستند و در زیستگاهی با تعداد اندک خانوار، لزومی به حاکم و یک حکومت یکپارچه وجود ندارد.بنابراین نظامی در این جا،شهری را معرفی می کند که یک پادشاه بر آن حکومت میکند و این نشانگر وحدت کلی اجتماع است .سپس، زمانی که شاهزاده جوان طلسم قلعه را می‌گشاید، مردم تصمیم می‌گیرند که اگر پادشاه و شاهزاده خانم، شاهزاده جوان را نپذیرند بر شاه قیام کنند و شاهزاده جوان را بر تخت بنشانند.بار دیگر نظامی وحدت جامعه را به تصویر می کشد و آزادگی افراد این جامعه را تقدیس می کند چرا که حاضر به رفتن زیر بار ظلم نیستند و تصمیم بر قیام می گیرند.

از خصوصیات دیگر شهر نظامی گستردگی و در عین حال خاص بودن موقعیت مکانی آن است.گستردگی جغرافیایی شهر نظامی به وی این امکان را می‌دهد تا در هنگام نیاز، در نقطه‌ای از شهر، دژی بنا شود تا شاهزاده خانم در آن ساکن شود و این بنا در بلندای کوهی با پستی و بلندی‌های دشوار بنا می‌شود، جایی که از نقطه نظر جغرافیایی با شهر کاملاً متفاوت است و راه ورود به آن نیز از چنان پستی بلندی هایی برخوردار باشد که به عنوان حفاظ عمل کنند.. این خصوصیت تمایز مکانی شهر نظامی را می رساند چرا که شهری که وی توصیف می کند از نظر مکانی با شهر های عادی متفاوت است. نظامی از شهری سخن می‌گوید که از فضای طبیعی گسترده‌ای برخوردار است. شهری که فضاهای متمایزی چه در داخل شهر و چه در خارج شهر دارد. در یک سوی شهر شکارگاه و در سوی دیگر آن،قلعه ای است که به خواست شاهزاده بر پا شده است. وجود چراگاه ها نیز سخن از زیستگاهی با فضاهایی متمایز در درون و بیرون شهر می دهد

اتفاقات گوناگون و متفاوتی، داستان شهر را رقم می‌زنند،این گوناگونی پدیده ها از شروع داستان با خواست شاهزاده جهت بر پایی دژ اتفاقات آغاز شده و پس از آن با کشته شدن افرادی که در طلب عشق دختر هستند و در نهایت انجام شدن شروط شاهزاده توسط شاهزاده جوان در کنار سایر پدیده ها به پایان می رسد. گنبد سرخ روایتگر عشق، سختی، حکمت و تدبیر، وصال و. . . . . است.گستره وسیعی از افراد داستان نظامی را رقم می‌زنند. از شاهزاده خانم مدبّر گرفته تا حکیم‌ای که در گوشه‌ای از شهر می‌زید و چنان داناست که می‌تواند به شاهزاده حکمت بیاموزد و وی را در انجام چهار شرط دختر کمک کند. از شهروندان شهر و حاکم شهر گرفته تا شاهزاده ی نیک نامی که نظامی وی را لایق فراگرفتن حکمت از پیر دانا و انجام شروط دختر می داند.گنبد سرخ از یکسو از حکمرانان سخن می‌گوید و از سوی دیگر از شهروندان، جامعیت شهر، آن را به فضایی زنده به تمامی معنا بدل می‌کند و بر رمز و راز بودن آن، شهر را از عامیانه بودن و روزمره پنداشتن بدور می‌کند چرا که شهر در بر گیرنده‌ی حصاری است پر رمز و راز که شاهزاده‌ای را در خود پنهان می‌کند که تدبیر را در شکل دادن به قلعه خویش بکار برده تا خود را از دیگران متمایز کند و منتظر فردی حکیم و مدبّر مانند خویش بماند.در هر سه ی این عوامل، نظامی به دنبال تحول شهر برای دستیابی به هدف نهایی خویش،یعنی تحول اخلاقی بهرام گور، است. گستردگی افراد، اتفاقات و جامعیت آن، همه در راستای شهری است که نظامی آن را روایتگر است: شهری متمایز با وحدت مردمی در جهت تحول گروه.

با بررسی حکایت گنبد سرخ، میتوان نتیجه گرفت که نظامی در هفت پیکر، بستر مناسبی برای شناختن مواردی از قبیل فضای اجتماعی، باید و نبایدها، شهرها و…. را به‌وجود می‌آورد. نظامی در عین اینکه تمامی این موارد رادر قالب‌های نمادین و یا مستقیم و غیرمستقیم مطرح می‌نماید، جنبه پندآموز بودن و پیروزی نیکی و روشنایی را نیز در هر حکایت یادآور می‌شود. هفت پیکر، داستان به کمال رسیدن بهرام پس از طی هفت منزل است و بهرامی که به منزل اول وارد شده، با بهرام منزل آخر تفاوت‌ها دارد. نظامی تنها شاعر نیست، وی حکیم است و در این‌جا به‌دنبال کمال اخلاقی بهرام گور است و در این راستا آرمانشهر هایی را به نثر می آورد که در آن ها انسان ها به کمال اخلاقی ای می رسند که بسترشان توسط فضای شهری و افراد جامعه فراهم شده و هر شهر با شهر دیگر خصوصیات متمایز و متفاوتی  است اگرچه سرنوشت همه حکایت ها یکی است:پیروزی نیکی بر بدی و تکامل و تحول شهری.

خصوصیاتی که در حکایت گنبد سرخ دیده می شود:

 1. تمایز در عین تشابه: شهر و افراد جامعه نظامی اگر چه در ظاهر به نظر مشابه سایر شهر ها به نظر می رسند ولی تفاوت هایی بارز را داراست.این تمایزات را در دو گروه می توان طبقه بندی کرد. گروه اول، تفاوت هایی است که در طبقه بستر اجتماعی داستان، افراد جامعه و روابطشان با یکدیگر قرار می گیرد.مانند وحدت، گسترده بودن افرادی که نظامی در روایتش به آنان می پردازد،آزادگی و شجاعت جوانی که برای رسیدن به هدفش از پای نمی شیند و دریغی از بذل جانش نیز ندارد و شاهزاده خانمی که برخلاف اصول آن زمان درباره انتخاب همسر عمل می کند در این دسته قرار می گیرند.گروه دوم خصوصیات شهری گنبد سرخ می باشد. موقعیت مکانی خاص شهر که پیش از این نیز، بدان اشاره شد، حصار پر رمز وراز را داراست.

2.تحول و تکامل شهر و جامعه: همانی است که نظامی در سطر سطر حکایتش دنبال می کند ، تحول و تکامل در راستای پیروزی نیکی و خوبی، جوان هوشمندی که با کمک حکیم متحول می شود، مردمی که در برابر مرگ جوان های قبلی برای باز کردن حصار دژ ناتوان بوده اند، بی تفاوت بوده اند ولی در زمان جوان حکایت تکامل یافته و تصمیم به قیام می گیرند، تحول در راستای عدم اهمیت طبقات اجتماعی که در آن زمان رایج بوده است و… از مواردی است که در حکایت گنبد سرخ در این باب ذکر شده است.

3.وحدت: در گنبد سرخ  و یا افراد جامعه و فضای شهری نظامی وحدت و یگانگی را دنبال میکند با هدفی یگانه. چه در زمانی که مردم تصمیم به قیام در برابر پادشاه می گیرند و چه در زمان جشن و سرور، نظامی وحدت مردم در حکایت را روایت می کند.

منابع

نظری،اعظم، نوروزی،زینب(1389).بررسی داستان گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی، نشریه زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، شماره4، پاییز 1389، ص 177.

تاج واردی، زرین، مختارنامه، آزاده(1380). بررسی رنگ در حکایت های هفت پیکر نظامی،نشریه ادب پژوهی، شماره2، تابستان 1380، ص 180

 ذکاوتی قراگوزلو،علیرضا(؟ ).معماری به روایت نظامی در افسانه تاریخی هفت پیکر، آبادی، سال2، شماره7، ص4.

هفت پیکر، تلخیص عبدالحمید آیتی، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1390، ص66

 محمودی بختیاری، بهروز، علوی‌طلب،میترا (1389)تحلیل ساختاری و نشانه شناختی هفت پیکر نظامی از منظر جنبه‌های نمایشی، فصلنامه «پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی» شماره 19، زمستان 1389، ص166.

حجازی،مهرداد،علی‌اکبری،نسرین(1388). تحلیل استعلایی هفت پیکر، فصلنامه پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی» شماره3، پاییز 1388، ص39

صداقت‌نژاد،حورا(1390).طبیعت و تأویل رنگ‌ها در هفت پیکر نظامی به روایت دکتر حسن بلخاری، کتاب ماه ادبیات، شماره 163، اردیبهشت 1390، ص117

فلامکی، محمد منصور(1391). اصل ها و خوانش معماری در ایران ، نشر فضا، تهران، 1391.