ایده

تا پیش از این در مورد تعریف فرآیند طراحی، مراحل آن، چگونگی شروع مساله سخن گفتیم و با طراح، قابلیت ها و چگونگی تفکر او آشنا شدیم، حال در از فکر تا دست، به مراحل عملی فرآیند طراحی می پردازیم. برای هر موضوع طراحی باید به چه ایده ای بپردازیم؟ ایده ها چیستند، چگونه تولید می شوند و از کجا می آیند؟ در تمامی کلاس های طراحی معماری، زمانی که به این قسمت نزدیک می شویم، این مشکل اصلی و چالش تمامی دانشجویان است، از چه چیزی ایده بگیرم؟ چه ایده ای خوب یا بد است و چرا؟

ایده ها پاسخی هستند در برابر نیازها، مشکلات و خواسته هاو بنابراین از جنس راه کار و راه حل هستند. یک مشکل یا یک نیاز پاسخ ثابتی ندارد- می توان پاسخ های متفاوتی به نیازها، مشکلات یا خواسته ها داد

  • Idea: در فارسی معادل ایده = ابتکار = اندیشه به کار می رود
  • Idea: در دایرة المعارف بریتانیکا: دانستن و یادگیری مسائل مختلف برای اطلاع از آنها
  • Idea: اصلی ترین معانی: فکر و اندیشه / اشتراک با کانسپت دارد اما فراگیری و گستره ی معنایی آن را ندارد

ایده حاصل دانش و تفکر در ذهن طراح از جهان و محیط پیرامون است. این اطلاعات در فرآیند تفکر سازمان دهی می شوند و در صورت اینکه با خلاقیت ترکیب شوند ایده متولد میشود. تمامی پدیده هایی که ما در اطراف خود میبینیم، مثل یک ساختمان، یک کتاب، یک فرم و یا شکل، میتوانند منبع پرورش ایده در ذهن معمار باشند. فرآیند تولید ایده و شکل گیری طرح یا کانسپت مهم ترین مرحله در فرآیند طراحی است. بنابراین اولین قدم مهم در اینجا انتخاب ایده یا ایده یابی است.

ایده یابی

برای ایده یابی در مرحله اول مساله طراحی باید درک و تفسیر شود، وجوه مختلف مساله تجزیه و تحلیل شوند و بر اساس آن ایده ی مناسب انتخاب شود. اما معیار تشخیص ایده ی خوب یا بد چیست؟ طراحی معماری حرکتی است جهت دار که لازم است در مسیر تحقق آن هدف حرکت کنیم. بنابراین ایده انتخابی ما باید از دل مساله شکل بگیرد و ما را به اهداف طراحی نزدیک کند.

روش های خلق ایده متفاوتند اما بیشتر کارشناسان بر چهار روش قیاسی، الگو واره، منطقی و نظری اتفاق نظر دارند.

قیاسی: از نظر برخی نظریه پردازان، قیاس و استعاره خلاقانه ترین روش های طراحی اند.آنان بر مبنای برقراری رابطه ای عینی و ذهنی میان پدیده ها به وجود می آیند و خود به انواع مختلفی تقسیم می شوند. مانند قیاس سمبلیک در موزه علوم و فنون در والنسیا اثر کالاتراوا، یا قیاس مستقیم در آکادمی علوم کالیفرنیا اثر رنزو پیانو

طبیعت همواره یکی از مهم ترین منابع قیاس به شمار میرود مانند استفاده از گیاهان و جانوران و یا حتی ساختارهای غیر زنده در طبیعت

الگوواره: در این روش با مطالعه تاریخ و پیشینه معماری وجود، الگوهای آن معماری شناخته می شوند. این الگوها، ایده و مولدی برای شکل گیری معماری جدید به شمار می روند. میدان آزادی تهران، موزه هنرهای معاصر تهران اثر کامران دیبا و مجموعه ورزشی رفسنجان اثر میرمیران در این دسته قرار می گیرند.

روش منطقی: در این روش منابعی چون سایت، برنامه و اقلیم به عنوان مولدهای اولیه شکل گیری اثر مورد استفاده به عنوان مولدهای اولیه و ایده مورد استفاده قرار می گیرند. نگرش های اقلیمی، زمینه گرایی و منطقه گرایی از این دسته اند.

روش نظری: شامل دو زیرمجموعه بر اساس قواعد هندسه و ریاضیات و طراحی بر اساس قواعد فلسفه می باشد. مانند طراحی پارامتریک در مرکز هنرهای نمایشی در ابوظبی اثر زاها حدید و یا هندسه فراکتال در میدان فدراسیون ملبورن اثر ال ای بی استودیو

برای طراحان جستجو و اکتشاف ایده های جدید و تجسم آنها به زبان گرافیکی که مسیر تداوم و توسعه پروژه را مشخص کند، حساسیت بیشتری نسبت به سایر مراحل دارد  و در این روند ، قوه خلاقانه طراح نقش بسزایی دارد چرا که این قوه فرد را سمت افکار و ایده های جدید هدایت می کند.

پردازش ایده

پس از دستیابی به ایده ها یا ایده یابی، آنها را ارزیابی می کنیم. پس از ارزیابی، مطلوب ترین آنها را انتخاب می کنیم که این مرحله پردازش ایده نامیده می شود. در ایده یابی، ما نیازمند تفکر خلاقی هستیم که بتوانیم با آن به ایده های جدید و نو دست یابیم. اما مرحله پردازش ایده تابع تفکر نقاد است که در آن با بررسی راه ها بهترین و امیدوارانه ترین ایده را انتخاب کنیم. این مرحله ممکن است منجر به یک یا چند راه حل یا کانسپت شود که در ادامه توضیح خواهیم داد.

در مقایسه تفکر خلاق و تفکر نقاد باید گفت تفکر خلاق فرآیندی است شناختی با خصوصیاتی مانند روانی و سیالی، انعطاف پذیری و تازگی، گسترش، تجزیه و تحلیل، ترکیب، سامان دهی، دگرگونی. اما تفکر نقاد فرآیندی ذهنی است شامل مهارت های شناختی چون توصیف، تجزیه و تحلیل، تفاسیر، ارزیابی، استنتاج، تشریح و توجیه و داوری.

 در مسیر پردازش ایده، ایده تکمیل می شود تا به طرح نهایی قابل قبول ما نزدیک تر شود. اما آنچه در هر دو فعالیت ایده یابی و پردازش ایده مشترک است، تجزیه و تحلیل است. با تجزیه و تحلیل ایده ها، کلیات و جزییات آنها مشخص می شوند و درک عمیق تری از ایده بدست می آید. سپس با تحلیل آن، اطلاعات و پیچیدگی های آن شاخص می شود. در پردازش ایده، ایده ها با یکدیگر مقایسه می شوند و اطلاعات بدست آمده ارزیابی می شود.بنابراین عوامل مهم تشکیل دهنده ی مساله و ایده انتخابی مورد بررسی قرار می گیرند. گاها ممکن است که در مرحله پردازش ایده، مسایل طراحی جدیدی کشف می شوند.

در ایده یابی، هدف، یافتن راه حل های جدید است اما در پردازش ایده، ارزیابی آن ایده ها و انتخاب مناسب ترین ایده است.

کانسپت

در مورد کانسپت اول باید گفت که ایده و کانسپت مفاهیمی نزدیک به هم دارند و در برخی گفتگو ها به جای هم به کار می روند. دومین نکته این است که در مورد رابطه این دو مفهوم، دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول این است که ایده ها کانسپت را تولید می کنند و آن را وادار به حر کت می کنند اما رویکرد دوم معتقد است که کانسپت قبل تر از ایده وجود دارد و تا کانسپت نباشد ایده ای برای ظهور آن شکل نخواهد گرفت.

رویکرد پیشنهادی ما رویکرد اول است و معتقد بر تولید ایده توسط کانسپت هستیم. در این رویکرد، پس از ایده کانسپت آغاز می شود و کار آن تحقق پذیری ایده است. پس ایده آن تفکر اولیه و غالب طرح است که استراتژی ما در برخورد با آن را مشخص می سازد اما کانسپت به معنا دار کردن ایده و تحقق پذیری آن می پردازد و تاکتیک مواجه محسوب می شود.

کانسپت یا همان طرحمایه با عنوان واژه پارتی اولین بار در قرن هفدهم میلادی در آکادمی سلطنتی فرانسه مطرح شد؛ جایی که بعدها در سال 1819 میلادی به مدرسه هنرهای زیبا تغییر نام داد  و از آن به بعد تا کنون بکار بردن یا نبردن آن در فرآیند معماری مورد بحث معماران بوده است.

کانسپت در زبان فرانسه اسم مذکر است. در ادبیات فلسفی کانسپت مفهوم و یا موضوعی است که فکر آن را درک کرده باشد. در لغتنامه ابرت فرانسه کانسپت بیان کلی و مبهم از یک شی، فهمیدن و آموزش فهمیدن است

کانسپچوالیسم، تئوری است که بر اساس آن همه کانسپتها همانند مواد ساخت یک شیء خیالی یا یک تفکر خیالی فرض شده اند. کانسپتر، به کسی گفته میشود که مسئول پیدا کردن ایده میشود. در زبان انگلیسی، کانسپت به معنی مفهوم تلقی میشود. کانت میگوید منظورم از ایده یک مفهوم (کانسپت) ضرورت خرد است که چیز مناسبی نمیتواند در حواس بدان داده شود. در اینجا مشخص می ً شود که در کلمه کانسپت معنی کاملا متفاوت با ایده دارد. ایده به شدن و یا نشدن مربوط است؛ ولی کانسپت بیشتر به معنادار کردن و یا مفهومی کردن ایده میپردازد.

تعاریف کانسپت توسط کارشناسان

ادوارد وایت در کتاب مفاهیم پایه در معماری: کانسپت ها از تحلیل مساله در هر مرحله طراحی حاصل می شوند، با هر مقیاسی پدید می آیند و ماهیت سلسله مراتبی دارند

مک گینتی: کانسپت ها را ایده های سازمان دهنده ی عناصر گوناگون در ترکیبی کلی می داند که این عناصر شاید، ایده ها، تخیلات، افکار و مشاهدات باشند.

پل لازیو: دو مرحله را در معماری معرفی می کند؛ ابتکار یا کشف ایده های بکر برای طراحی و تشکیل کانسپت که بر روی کاغذ آوردن آن کشف بصورت نوشته یا گرافیک است که تعیین کننده مسیر اصلی توسعه پروژه است. تولید ایده در ذهن طراح، از نظر زمانی مقدم بر کانسپت است. ایده ها از جنس تفکراتی اند که جایگاه شان در ذهن طراح است و وقتی بصورت یک راه حل ارایه شوند تبدیل به کانسپت می شود.

مورفی: کانسپت را الگویی می داند که کل دنیای ذهنی ما را یکپارچه نگه می دارد

 کلدنر : او کانسپت را چسبی برای یکپارچه ساختن راه حل می داند

 دورج: کانسپت را به صورت تفکر بر مبنای فرم و فضا یا چگونگی شکل گیری تفکر معمار در زبان معماری

مقایسه ایده و کانسپت

-ایده نقطه شروع معماری است اما کانسپت در مرحله بعد شکل می گیرد،

– کانسپت اجرایی تر بوده و یک یا چند راه حل معدودی است که از میان ایده ها انتخاب می شوند اما ایده ها متعدند

– کانسپت ها عینی تر اما ایده ها ذهنی تر

در کانسپت یک مفهوم و یا یک ذهنیت به یک شاکله معماری تبدیل می شود و در نهایت به فضای معماری تبدیل می شود. کانسپت که برداشتی سمبلیک از مساله معماری است ممکن است در همه طرح ها وجود نداشته باشد. حتی گاها طراح بدون ایده و کانسپت طرح خود را به پایان می رساند اما چنین طرحی دارای وجوه معنایی نیست و در بهترین حالت تنها پاسخی عملکردی به موضوع طراحی است.

یک کانسپت مناسب باید:

کلیت دادن به اثر معماری

به ایده های معمار تعین ببخشد

توجه به محتوای طرح

با ارزش ها و اصول حاکم بر جامعه متناسب باشد

کانسپت ها در ســطوح متفاوتــی از فرآینــد طراحــی مطــرح میشــوند. در مراتــب مختلفــی، از یــک ایــده و مفهــوم ســازماندهنده مثــل هندســه تا موضوعــات زیرمجموعــهای معمــاری مثــل نورپــردازی و یــا حتــی جزئیــات اجرایی معماری ظاهر میشــوند. این موضوع، وابســته به نگرش کلی طراح و روش طراحی است که او برای تولید طرح به آن تمسک میجوید. اما آنچه اهمیت دارد این است که کانسپت، دلیل بیشــتر تصمیمات و انتخابهایی است که در مسیر طراحی با آن مواجه خواهیم شد و در اختیار داشتن آن، راهبر خوبی برای هدایــت ایــن فرآیند خواهد بود.

بزرگترین ضعف دانشجویان در آتلیه های معماری در این مرحله است: انتخاب ایده و تبدیل آن به کانسپت و طرحمایه که برای پیشرفت در این مراحل لازم است که به خصوصیات لازم برای ایده و انتخاب آن دقت کنند. کانسپت انتخابی خصوصیت شکل زایی یا تبدیل به طرح معماری را داشته باشد.

دست نگاره ها

پس از انتخاب کانسپت وارد مرحله ی بعدی یا دست نگاره می شویم. طراح کانسپت انتخابی خود را ترسیم می کند و آن را با کمک خواسته ها، مولدهای طراحی و اهداف به طرح معماری نزدیک تر می سازد. در تمامی این مراحل توجه به فرم معماری، خلاقیت معمارانه و عملکرد باید در نظر گرفته شود.

دست نگاره ها یا طرحمایه ها اهمیت زیادی در طراحی دارند. با وجود پیشرفت روزافزون نرم افزارها در طراحی هنوز دست نگاره ها نقش اصلی را در پیشبرد فرآیند طراحی دارند. آنها شواهد ملموس در اندیشه طراحی و یکی از قوی ترین ابزارهای طراحی اند. ترسیم با دست به معماران در اندیشیدن و تفکر خلاقانه و سازماندهی کمک بی شماری می کند.چرا که پیشرفت همزمان مغز، چشم و دست معمار با یکدیگر است که منجر به برداشت درست از تناسبات و مقیاس در ذهن و پرورش احساس خواهد شد. بهترین طبقه بندی دست نگاره ها متعلق به فریزر و هن می در دهه 90 است که پنج دست نگاره را پیشنهاد می کنند

دست نگاره های مرجع: عبور ایده از چشم به ذهن

نمودارها: آغاز سامان دهی و سازماندهی طراحی

دست نگاره ها: طراحی: نوعی فرضیه برای سنجش طراحی

ارایه:استفاده از آن ها در زمان کامل شدن طراحی

خیالی: پرواز ذهن و رهایی فکری

مرجع: ثبت طرح های معماری های دیگر و جهان پیرامون در این دسته قرار می گیرد. بیشتر برای ثبت ایده ها و یا تصاویری به کار می روند که ما در مکان های دیگر مشاهده می کنیم و این فرآیند یکی از بهترین راه هایی است که ما برای جذب ایده ها میشناسیم

نمودارها: دست نگاره هایی که طراح برای استفاده ی خودش و پیشبرد فرآیند طراحی می کشد، برای خود طراح قابل استفاده اند.مانند نمودارهای حبابی ای که برای نشان دادن روابط فضاها از آنها استفاده می کنیم. اما اگر قرار است دیگران نیز آن ها را ببینند باید طراح در مورد آنان و نحوه ی خواندنشان به دیگران توضیح دهد تا دچار سردرگمی و یا سوتفاهم نشوند.

دست نگاره های طراحی: در این نوع دست نگاره، سعی بر در نظر داشتن همه عوامل ناهمخوان در ذهن است. ممکن است پلان ، نما، مقطع یا شمایی از حجم کلی باشد و سعی در پاسخ به پرسش هایی دارد که در آن زمان برای آن مدرک مطرح است مثلا جای گذاری فضاها در پلان و شکل اولیه ای از پلان از این موارد است. طراح ممکن است چندین طرح و نمونه را امتحان کند تا به نتیجه برسد و به بهترین جایگذاری بر اساس عملکرد فضا برسد.

حالا می توانیم نقش محوری دست نگاره را در فرآیند طراحی ببینیم و می توانیم تشخیص دهیم که ایده و کانسپت تا روی کاغذ نیایند فایده آنان مشخص نمی شود. این اساس توصیه ای است که ما در کرکسیون های طرح به دانشجویان می کنیم: اگر اصرار داری که ایده ات خوب است آن را ترسیم کن و کمی جلوببر آنگاه تصمیم می گیریم.

اما نکته ی مهم این است که طراح معمار باید با دست نگاره اش تعامل کند و ممکن است دست نگاره در حین طراحی تغییر کند. اما مهم این است که ما باید به آن آگاه باشیم و آن را کنترل کنیم تا در حین طراحی تغییراتی خارج از خواسته ها و برنامه طراحی رخ ندهد.

دست نگاره های ارایه: نقشه های معمولا نهایی ای که طراحان به کمک آنها کارشان را به کارفرماها یا دیگران معرفی می کنند. یا نقشه های اجرایی ای که محصول نهایی را می سازند. در زمان تولید آنها، فرآیند طراحی معمولا کامل شده است. اما بهرحال تغییرات در هر مرحله از فرآیند طراحی ممکن است و دست نگاره های ارایه نیز ممکن است درگیر این تغییرات شوند.

دست نگاره های خیالی: دست نگاره هایی که ابزاری خوب برای رشد خلاقیت به شمار می روند و در آنها معمولا طراحان آداب ترسیم و قواعد را در هم می شکنند تا بتوانند هدف خود را بیان کنند. این آداب و یا قواعد شاید پرسپکتیوها، نقاط گریز و یا نورهای غیر واقعی باشند که طراح در آنها سعی در انتقال ایده ها و تصاویر ذهنی اش دارد نه طرح نهایی. برخلاف دست نگاره های طراحی اینها بر اثر گفتگو با طراح بوجود می آیند و دغدغه آنها انتقال مفاهیم به دیگران نیست.

خلق دست نگاره های مختلف و دگردیسی و تکامل آنها تا طرح نهایی مرحله ای است که در فرآیند طراحی پس آیند ها و پیش آیندها بسیاری را می طلبد تا نطفه اولیه تبدیل به طرح شود.

رویکردهای فرآیند طراحی

اولین پژوهش ها درباره ی شیوه های طراحی به سال های پس از 1945 میلادی بر می گردد. قبل از آن، بیشتر باورها بر مبهم بودن و تجربی بودن فرآیند طراحی حکایت دارد. در سال 1966 در انگلستان و آمریکای شمالی سمینارهای مهمی در باب روش های طراحی برپا شد و پس از آن افرادی چون کریستوفر الکساندر، هورست ریتل، برایان لاوسون، جان کریس جونز و پیتر رو در دهه های 80 و 90 میلادی بر روی این مباحث کار کردند.

جان کریس جونز در سال 1970 سیر تحول شیوه های طراحی را در 4 دوره مورد بررسی قرار داد:

عصر تطور فن و پیشه: آفرینش اثر توسط پیشه وران با ارتباط مستقیم ذهن و دست

طراحی به کمک ترسیم(رنسانس تا 1950): روش طراح فقط بر خود او مشخص بوده و گاهی خود او هم دقیقا به روش خود آگاهی نداشته

طراحی سیستماتیک و نظام مند: شروع در قرن بیستم  با توجه به نیازهای نظامی جنگ جهانی دوم و طراحی بخشی از نظامی بزرگ تر

عصر حاضر: عصر تغییرات سریع فناوری یا نوآوری های اجتماعی فن مدار، بنابراین طراحی با روش مدرن ارزیابی مساله و کشف طرح انجام می شود.

در فرآیند طراحی باید به تفاوت آن با روش طراحی دقت داشت که هر دوی آنها در طراحی پژوهی مورد بررسی قرار می گیرند

نایجل کراس در باب طراحی پژوهی سه حوزه را معرفی می کند:

شناخت شناسی طراحی: مطالعه ی روش های طراحانه دانستن

روش شناسی طراحی: مطالعه ی رویه ها و فرآیندهای طراحی

پدیدار شناسی طراحی: مطالعه ی فرم ها و شکل فرآورده ها

روش طراحی، مبتنی بر تجویز بوده و یک رویه ی مشخص و تقریبا قطعی و نظام مند است اما فرآیند فراتر از روش بوده و بر روندهای احتمالی یک رویه و مسایل مداخله گر در آن توجه دارد و به توصیف می پردازد. پس فرآیند طراحی رویه ای است که فاصله میان خواسته ی ذهنی و محصول عینی را پر می کند و فرآیندی رفت و برگشتی همراه با آزمون و خطاست.

متخصصین و صاحب نظران این حوزه طبقه بندی های مختلفی را برای رویکردهای فرآیند طراحی ارایه دادند که در ادامه مهمترین آن ها بررسی می شود:

خردگرایی(روشمند) در برابر تجربه گرایی شهودی

نسل اول( دهه 1960) روش های علمی خردگرا و نظام مند: مراحل منطقی، منطبق بر استدلال، استنتاج علمی

تجربه گرایی: بر اساس شیوه ی مشاهده، درک به کمک حواس و استفاده از تجربه ی فرد که بر حواس و مشاهده ی انسان استوار است

اشرف سلامه:

مدل شهودی(رویکرد جعبه سیاه): بر اساس این مدل عمل طراحی به طور مطلق در ذهن طراح و دور از کنترل منطقی و مستدل اوست مانند روش های کاربرد گرا، شمایلی، قیاسی و قاعده ای

مدل خردگرا یا حل مساله( رویکرد جعبه شیشه ای): تعریف اهداف، متغیرها و معیارها پیش از یافتن راه حل (رویکردهای طراحی سیستماتیک و زبان الگو)

رویکرد مشارکتی: رویکرد پژوهش عمل یا طراحی جامعه، درگیر کردن مردم در فرآیند تصمیم گیری

از ایده تا راه حل نهایی
طبقه بندی های فرآیند طراحی
روش های طراحی
فرآیند گرایی در برابر فرآورد گرایی